عکس نوشته زیبای الحسین علیه السلام

جهت خرید فایل این عکس نوشته در اندازه استوری بر روی لینک زیر ضربه بزنید

لینک خرید عکس نوشته

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

سخنان امام حسین(ع) در شب عاشورا??

?اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ?

?هنگام غروب بود که عمربن سعد و لشکریانش به ارودگاه خویش بازگشتند. پس از رفتن آنها امام حسین(ع) اصحاب را جمع کرد تا برایشان سخن بگوید. از علی بن حسین، امام سجاد(ع) که در آن شب بیمار بود، روایت شده: هر چه بیشتر به پدر خویش نزدیک شدم تا سخنش را بشنوم آنگاه شنیدم که خطاب به اصحاب خویش می فرمود: «خدای تبارک و تعالی را به بهترین وجه سپاس می گویم و او را بر شادی و اندوه شکر می کنم. بارالها، تو را سپاس که ما را با نبوت گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی و فهم دین را به ما عطا فرمودی و به ما گوش هایی برای شنیدن، چشم هایی برای دیدن و دلهایی برای درک حقایق بخشیدی و ما را از مشرکان قرار ندادی. اما بعد، من یارانی سزاوارتر و نیکوتر از اصحاب خویش سراغ ندارم و خاندانی نیکوتر و با محبت تر از خاندان خویش ندیدم. خداوند به همه شما پاداش خیر عطا فرماید. شک ندارم فردا همه ما به دست این قوم کشته خواهیم شد. من تصمیم خود را درباره شما گرفته ام: پس همگی از بیعت من آزاد هستید و از بابت من عهدی بر ذمه شما نیست. شب فرا رسیده است، آن را مرکبی برای رفتن بر گیرید (از تاریکی شب برای رفتن استفاده کنید) و هر کدام از شما، دست مردی از اهل بیت مرا بگیرد با خود ببرد و در میان قبایل خویش و شهرهای خود متفرق شوید تا آن زمان که گشایش از جانب خداوند پیش آید؛ زیرا این مردم مرا می خواهند و چنانچه بر من چیره شوند، با دیگران کاری نخواهند داشت.»

در این هنگام برادرش عباس گفت: «برای چه چنین کنیم؟ برای زنده ماندن پس از تو؟ خداوند هرگز چنین امری را مقدر نسازد!» آنگاه برادرانش و پسرش على (اکبر) سخنانی مانند سخن او گفتند. همچنین برادرزادگان حضرت (فرزندان امام حسن مجتبی(ع)) و دو فرزند عبدالله بن جعفر سخنی مشابه بر زبان جاری ساختند.

گویا امام حسین(ع) سخنی از عموزادگان خویش (فرزند عقیل) نشنید، به همین دلیل به آنان فرمود: «فرزندان عقیل، کشته شدن مسلم شما را بس است. بروید که من به شما اجازه رفتن دادم! گفتند: مردم چه خواهند گفت؟ خواهند گفت: ما سرور و بزرگ خاندان خویش و عموزادگان مان را که فرزندان بهترین عموها بودند، رها ساختیم، نه همراهشان تیری افکندیم و نه نیزه و شمشیری زدیم، نه می دانیم که چه کرده اند.

?به خدا قسم، هرگز چنین نخواهیم کرد، بلکه ما جان و مال و خانواده خویش را فدای تو می کنیم و می جنگیم تا سر انجام به سرنوشتی مانند سرنوشت تو برسیم. خداوند زندگانی پس تو را مبارک نگرداند!

مسلم بن عوسجه اسدی که از کوفه به لشکر امام حسین(ع) پیوسته بود (و چگونگی آن روشن نیست)، از جا برخاست و گفت: ما تو را تنها بگذاریم؟ برای کوتاهی نمودن در حق تو چه عذری به درگاه خدا ببریم؟ به خدا قسم تا نیزه ام را در سینه آنان نشکنم و تا شمشیر در دستم باشد، با آنان نبرد می کنم و از تو جدا نخواهم شد.

حتی اگر سلاحی در دستم باشد تا با آنان بجنگم، در دفاع از تو به آنها سنگ خواهم زد تا سرانجام با تو کشته شوم.

همچنین سعید بن عبدالله حنفی که به لشکر امام حسین(ع) پیوسته بود و چگونگی آن روشن نیست از جا برخاست و گفت: «به خدا قسم تو را تنها نخواهیم گذاشت تا خداوند بداند که ما جایگاه پیامبر را درباره تو رعایت نمودیم. به خدا سوگند اگر بدانم که کشته می شوم، سپس زنده می شوم، سپس سوزانده شوم، آنگاه خاکسترم به باد داده شود و این کار، هفتاد مرتبه تکرار شود، باز هم از تو جدا نخواهم شد تا سرانجام در دفاع از تو کشته شوم. چگونه چنین نکنم در حالی که کشته شدن یک بار خواهد افتاد، اما پس از آن کرامتی بی پایان خواهد بود؟

زهیر بن قین نیز از جا برخاست و گفت: «به خدا کاش کشته شوم، بار دیگر برانگیخته شوم و سپس کشته شوم و این امر، هزار بار تکرار شود؛ اما با این کار خداوند مرگ را از تو و این جوانمردان از خاندان تو دور می ساخت

برخی دیگر از اصحاب گفتند: «به خدا از تو جدا نمی شویم بلکه جانمان را فدایت می کنیم. ما گلو، پیشانی و دست خویش

را فدای تو می کنیم و اگر در این راه کشته شویم، به عهد خویش وفا کرده و به وظیفه خود عمل نموده ایم!

همگی اصحاب سخنانی شبیه یکدیگر گفتند و در یک راستا.

?ترجمه مقتل مقرم، صفحه 131- 129

?اللهوف على قتلى الطفوف، صفحه 94-

و در سایر مقاتل هم این وقایع شب عاشورا نقل شده

 

? @AtreQuran | عطرقرآن ?

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + 12 =