◀️جنادة بن امیّه می گوید:
در واپسین لحظه های بیماری امام حسن مجتبی علیه السلام به محضر آن حضرت رسیدم، در حالی که در مقابل آن حضرت تشتی که در آن لخته های خون بود، قرار داشت، عرض کردم، چرا خود را درمان نمی کنید؟ حضرت فرمود: کار از درمان گذشته است. عرض کردم: ای پسر رسول خدا نصیحتی بفرمایید. فرمود:
«اِسْتَعِدَّ لِسَفَرِکَ وَ حَصِّلْ زادَکَ قَبْلَ حُلُولِ اَجَلِکَ وَاعْلَمْ اَنَّکَ تَطْلُبُ الدُّنْیا وَالْمَوْتُ یَطْلُبُکَ وَلا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِکَ الَّذی لَمْ یَأْتِ عَلی یَوْمِکَ الَّذی اَنْتَ فیهِ وَاعْلَمْ اَنَّکَ لاتَکْسِبُ مِنَ الْمالِ شَیْئا فَوْقَ قُوْتِکَ اِلاّ کُنْتَ خازِنا لِغَیْرِکَ وَاعْلَمْ اَنَّ فی حَلالِها حِسابٌ وَ فی حَرامِها عِقابٌ وَ فیِ الشُّبَهاتِ عِتابٌ؛ خود را برای سفر آخرتت آماده کن، و قبل از فرا رسیدن مرگ، زاد و توشه تهیه کن، و بدان که به راستی تو به دنبال دُنیا هستی در حالی که مرگ به دنبال توست، و غصّه روزی را که هنوز نیامده [یعنی فردا] بر روزی که در آن قرار داری تحمیل نکن [بلکه از امروزت استفاده کن]. و بدان که آنچه بیش از غذای خود از مال کسب می کنی، خزانه دار و نگهبان [وارثان و] دیگران هستی. بدان که به حقیقت در حلال آن حساب و در حرام آن عقاب و در شبهناک آن سرزنش است.»
«فَاَنْزِلِ الدُّنْیا بِمَنْزِلَةِ الْمَیْتَةِ خُذْ مِنْها ما یَکْفیکَ، فَاِنْ کانَ ذلِکَ حَلالاً قَدْ زَهِدْتَ فیها وَ اِنْ کانَ حَراما لَمْ یَکُنْ فیهِ وِزْرٌ، فَاَخَذْتَ کَما اَخَذْتَ مِنَ الْمَیْتَةِ، فَاِنْ کانَ الْعِتابُ فَاِنَّ الْعِتابَ یَسیرٌ؛ پس دنیا را به منزله مرداری قرار بده و به اندازه کفایت [و در حد ضرورت] از آن بگیر. پس اگر آن [مال[ حلال باشد [با مصرف اندک] زهد ورزیده ای و اگر حرام باشد گناهی بر تو نیست؛ چرا [که به اندازه ضرورت و در حال اضطرار از آن استفاده برده ای و] از آن برگرفته ای، چنانکه از مردار [در حال اضطرار] بهره می بری. پس اگر [هم] عتابی باشد، بسیار اندک است.
«وَاعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبَدا وَاعْمَلْ لآِخِرَتِکْ کَانَّکَ تَمُوتُ غَدا وَ اِذا اَرَدْتَ عِزّا بِلا عَشیرَةٍ وَ هَیْبَةً بِلا سُلْطانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللّه ِ اِلی عِزِّ طاعَةِ اللّه ؛ برای دنیایت به گونه ای کار کن که گویا همواره زنده هستی، و برای آخرتت [نیز] به گونه ای کار کن که گویا فردا می میری [و همواره آماده باش]. و اگر می خواهی بدون عشیره و قبیله عزیز باشی و بدون سلطنت [و حکومت داری[ هیبت و شکوه داشته باشی، پس از ذلّت معصیت خدا خارج شود [و] به عزّت طاعت الهی [پناه ببر].»
منبع: كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، خزاز قمی (از علمای بزرگ شیعه در قرن چهارم)- صفحه 226 تا 229