دانلود عکس نوشته در اندازه مربعی (442 بار دانلود شده) دانلود عکس نوشته در اندازه استوری (532 بار دانلود شده)
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِيراً «4»
به راستى ما راه (حق) را به او نمايانديم، خواه شاكر (و پذيرا) باشد يا ناسپاس. همانا ما براى كفر پيشهگان زنجيرها و غلها و آتشى برافروخته آماده ساختهايم.
نکته ها
هدايت، چند گونه است:
گاهى هدايت فطرى است. چنانچه قرآن مىفرمايد: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» «1» خداوند به نفس بشر، خير و شرّ را الهام كرد.
نوع ديگر، هدايتى است كه از طريق تحصيل، تعقّل، مشورت، تجربه ومطالعه به دست مىآيد.
و نوع سوم هدايتى است كه از راه تبليغ و ارشاد انبيا و اوليا صورت مىگيرد.
تشكّر گاهى قلبى است، يعنى همه نعمتها را از خدا بدانيم؛ گاهى عملى است، بدين معنا كه انسان نعمتهاى خداوند را فقط در راه حق مصرف كند و گاهى زبانى است، يعنى انسان «الحمد لله رب العالمين» را بر زبان جارى كند.
«سلاسل» جمع «سلسلة» به معناى زنجير و «اغلال» جمع «غل» به معناى طوقى است كه به گردن مىنهند و «سعير» به معناى آتش افروخته است.
امام صادق عليه السلام ذيل آيه «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» فرمودند: «عرفناه اما آخذ و اما تارك» ما راه را به او معرفى كرديم، يا آن را مىگيرد و يا رها مىكند.
«سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا» يعنى زنجير در پا و غل بر گردن.
انسان در مسير بندگى و تشكّر از خداوند، مرحله ضعيف يا متوسّطى را طى مىكند ولى در طريق سركشى و تمرّد، مرحله بالايى را مىپيمايد. در شكر، شاكر است (نه شكور)، ولى در كفر، كفور است. «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» يعنى شكر او معمولى ولى كفر او قوى است. به چند نمونه ديگر توجه كنيد. قرآن مىفرمايد:
«إِنَّهُ لَيَؤُسٌ» «2» انسان بسيار مأيوس است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ» «3» به راستى كه انسان بسيار ظالم است.
«كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا» «4» انسان موجودى عجول است.
«كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً» «5» انسان، تنگ نظر است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً» «6» انسان بسيار حريص و كم طاقت است.
«إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «7» هنگامى كه شرّى به او رسد، بسيار جزع و فزع مىكند.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ» «8» انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است.
پیام ها
1- آزمايش انسان، براساس آگاهى و آزادى است:
آگاهى به واسطه چشم و گوش و عقل و فطرت درونى و هدايت بيرونى؛ و آزادى برمبناى اختيار كه به تمام انسانها داده شده است: نَبْتَلِيهِ … سَمِيعاً بَصِيراً إِنَّا هَدَيْناهُ … إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً
2- خداوند، حجت را بر انسان تمام كرده است. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ»
3- راه درست، يكى بيش نيست. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ» (كلمه «سبيل» مفرد است.)
4- هدايت، نعمتى در خور سپاس است. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً» (پيمودن راه دين، شكر الهى و انحراف از آن، كفران و ناسپاسى است.)
5- كسانى كه هدايت انبيا را نپذيرند، بالاترين مرحله از كفر را مرتكب شدهاند.
(به جاى آنكه بگويد «اما كافرا»، فرمود: «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً». زيرا «كفور»، اوج كفر است.)
6- هركس شاكر نباشد، كفور است، راه سوّمى وجود ندارد. «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»
7- در تربيت انسان، نقش هشدار، بيش از بشارت است. (لذا قرآن ابتدا هشدار مىدهد و سپس بشارت.) إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ …
8- كيفرهاى الهى داراى ملاك و معيارند. «أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِيراً»
9- هر انتخابى، سرانجام خود را به دنبال دارد. كفر، دوزخ را و شكر، بهشت را.
إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً … إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ … إِنَّ الْأَبْرارَ …